حکایت مرد کر و بیمار | مثنوی معنوی مولانا
Description
آن کری را گفت افزون مایهای
که ترا رنجور شد همسایهای
گفت با خود کر که با گوش گِران
من چه دریابم ز گفت آن جوان
خاصه رنجور و ضعیف آواز شد
لیک باید رفت آنجا نیست بُد
چون ببینم کان لبش جُنبان شود
من قیاسی گیرم آن را از خِرد
چون بگویم، چونی ای مِحنت کشم؟
او بخواهد گفت نیکم یا خوشم
من بگویم شکر، چه خوردی ابا
او بگوید "شربتی" یا "ماش با"
من بگویم صَحّهِ وشَتْ کیست آن
از طبیبان پیش تو؟ گوید فِلان
من بگویم بس مبارکپاست او
چونک او آمد شود کارت نِکو
پای او را آزمودستیم ما
هر کجا شد میشود حاجت روا
صفحه ما در یوتیوب:
https://www.youtube.com/@ajkakaei
روش های حمایت مالی:
حمایت ریالی:
شمار کارت
6396071250228020
شبا
IR580580320171301262272001
به نام مسعود امجدیان
حمایت ارزی:
https://patreon.com/ZistanBaAdabiat
جهت تبلیغات و اسپانسرینگ به آدرس زیر ایمیل بزنید:
kakaei.contact@gmail.com
Hosted by Simplecast, an AdsWizz company. See pcm.adswizz.com for information about our collection and use of personal data for advertising.
























بسیار زیبا
🙏🌹🌹🌹
عالی عالی
چه قشنگ نمیدونستم مقایسه اینقدر نکوهیده شده و اولین قیاس کار شیطان بوده. مرسی
چقدر خوب بیان میکنید، بدون توضیح اضافی در عین حال کافی
👏👏👏👏👏👏
چقدر صداتونو دوست دارم ممنونم لطفا ادامه بدید خوانش از مثنوی مولانا رو ❤
عالی استاد عزیز 🙏